بر اساس مطالعات انجام شده از سوی پروفسور جورج كامرون و پروفسور هیكس بر الواح موجود در دانشگاه شیکاگو مشخص شده 13شهر از شهرهای هخامنشی در منطقه ممسنی واقع شده بود، یكی از این شهرها لیدوماست. بیش از 20سال بعد یك هیات باستانشناسی ژاپنی به ریاست «كیكیو آتارشی» و «دكتر هاوارجی» در سال ۱۳۳۸ لیدوما را مورد كاوشهای باستانشناسی قرار دادند و بنای ساختمانی هخامنشی را در این قسمت كشف كردند. مقایسه شباهتهای معماری این بناها با كاخهای داریوش، خشایار شاه و اردشیر هخامنشی در شوش و تخت جمشید اثبات كرد كه آثار یافت شده در لیدوما مربوط به دوران هخامنشی است، گمانهزنیهای دیگر اثبات میكرد كه لیدوما یكی از شهرهای بین راهی دوران هخامنشی بوده كه بر سر راه شاهی پاسارگاد و تخت جمشید به شوش قرار داشته و شاهان و فرمانروایانی كه در این فاصله رفت و آمد میكردند در این شهرها و كاخهای بین راهی استراحت میكردند.
در گل نوشتههای به دست آمده از تخت جمشید، پایتخت اصلی امپراتوری هخامنشیان، از 26 شهر میان این كاخ و پایتخت زمستانی هخامنشیان در شوش نام برده شده كه لیدوما یكی از آنهاست، مساحت این محوطه باستانی در حدود یكهزار متر در ۵۰۰ متر مربع است كه در بیشتر نقاط آن آثار باستانی یافت میشود و حتی شواهد به دست آمده در آن نشان از وجود تمدن تا پنج هزار سال پیش را نیز دارد.
حدود 50 سال طول كشید تا بار دیگر یك گروه باستانشناسی از لیدوما یاد كنند، این بار هیات مشترك باستانشناسی پژوهشكده باستانشناسی ایران و دانشگاه سیدنی نخستین مرحله از پژوهشهای مشترك را در سالهای81 تا 83 در منطقه نورآباد ممسنی فارس انجام داد. پس از آن دومین مرحله از پژوهشهای مشترك با دیدگاهی وسیعتر و نگرشی عمیقتر در زمستان ۱۳۸۵ در این منطقه انجام شد.
در این مرحله عمده پژوهشها بر شناخت یكی از محوطههای هخامنشی تمركز یافت. این محوطه با نامهای محلی نظیر «قلعه كلی» یا «سُروان»، جین جان شناخته شده است. محوطه قلعه كلی سُروان در كوهپایه بخش غربی دشت رستم یك (فهلیان) واقع شده است. با كاوش این محوطه چشمانداز وسیع و دیدگاهی نوین در ارتباط با مطالعات هخامنشی جنوب و جنوب غرب ایران طرح شد. این بنا از نظر ابعاد ساختمانی چهارمین بنای بزرگ هخامنشی پس از بناهای شوش، پاسارگاد و تخت جمشید (پارسه) است. در لیدوما بقایای یك كاخ كوچك هخامنشی یافت شده كه كاخ سروان (سورون) نام گرفته است.
گفته میشود در نخستین مرحله سكونتی بنایی با ستونهای رفیع وجود داشته كه ضخامت پایه ستونهای آن بیش از یك متر است. سبك پایه ستونها برابر سبك هنری به كار رفته در تخت جمشید است. از نظر ابعاد، این پایه ستونها با پایه ستونهای تالار صد ستون تخت جمشید قابل مقایسه است. پایه ستون مزین به گلهای هشت پر (لوتوس) و شیارهای برگ نخلی شكل است. رنگ پایه ستونها مشابه تخت جمشید به رنگ خاكستری است. به همین دلیل، با توجه به محدوده كاوش و یافتههای به دست آمده به نظر میرسد در این محل بنایی ستوندار وجود داشته است. اما، وجود ظرفهای ارزشمند سنگی در این محوطه كه با بهترین ظروف خزانه تخت جمشید و مورد استفاده عالیرتبهگان درباری برابری میكند.
در مقاله مشتركی كه از سوی علیرضا عسكری، از پژوهشكده باستانشناسی و پروفسور دانیل توماس پاتس از دانشگاه سیدنی در رابطه با لیدوما منتشر شده است نوشته شده؛ «با توجه به شواهد باستانشناسی به دست آمده از این محوطه به نظر میرسد این مكان، محل نگهداری و به احتمال مركز توزیع مواد غذایی منطقه در اطراف و پیرامون این محوطه بوده و نمایندگان یا نایبان پادشاه و ناظران بر توزیع محصولات در این مكان از ظروف ارزشمند و ظریف استفاده میكردند و خرج و دخل بخشی از مواد مورد استفاده از یكی از همین راهها تامین و ثبت و ضبط میشد.» حسن حبیبی فهلیانی محقق و مدیر سابق میراث فرهنگی ممسنی نیز در اینباره میگوید: «از قسمت گردنه سروان تا قسمتی كه شهر واقع شده فاصلهای تقریبا چهار كیلومتری است كه این محدوده شهر بوده تا قسمت تلچغاد یا چكاد (به معنی قله) كه وجود این آثار مبین وجود یك شهر بزرگ در زمان هخامنشیان است، كه بعد از هخامنشیان از رونق قبلی آن كاسته میشود و مجددا در زمان اشكانیان رونق خود را باز مییابد و رونق خود را تا زمان اسلامی حفظ میكند. و نهایتا وجود آتشگاه، كتیبهها، آثار خزانه، جداول صخرهای و گستردگی بناها در اطراف و اكناف این محدوده وسیع یك شهر باستانی را به ما نشان میدهد كه باید گفت ما با یك شهر وسیع و بزرگ روبهرو هستیم كه هم یك استراحتگاه و شهر بین راهی و هم یك شهر والینشین بوده است.»