صفحه اصلی

کوشانیان

 
 

قبایل یوه چی که بعدها به عنوان کوشانیان شناخته شدند در اثر فشار اقوام حاکم در ترکستان چین به آسیای مرکزی را در پیش گرفتند کوچ کردمد. آنها در سرزمین افغانستان و پاکستان کنونی به پنج قبیله تقسیم شدند و از میان آنها قبیله کیوشنگ یا کوشان بر چهار قبیله دیگر پیروز شد و بنیان حکومت سیاسی کوشانی را پی افکند. کوشانیان توانستند در مدتی کوتاه سرزمینهای وسیعی را در آسیای میانه تحت تصرف خود درآوردند. هرچند تعیین حدود دقیق مرزهای پادشاهی کوشانی با توجه با اینکه از لحاظ اقتصادی فراتر از مرزهای سیاسی او بود بسیار دشوار است اما می توان گفت که کوشانیان در طول دوران حکومت خود شمال تاجیکستان، ازبکستان، تمام افغانستان، جنوب پاکستان و از سوی غرب، مناطق بخش پایینی سند و بخشهایی از خراسان بزرگ را به تصرف خود درآوردند تا به عنوان حکومتی قدرتمند در همسایگی دو شاهنشاهی بزرگ ایران یعنی اشکانیان و ساسانیان برای مدتی طولانی توجه سیاست خارجی آنان در مرزهای شرقی را به خود معطوف کنند

در میان شاهان کوشانی نخسین کسی که به وسیله ضرب سکه هایش شناخته شده است هریوس است. وی به احتمال از 6 تا 66 میلادی حکومت می کرده و به پیروزیهای نظامی در منطقه نیز دست یافته است. اما ویمکادفیس به نظر اولین شاه بزرگ کوشانی است که مرزهای کوشان را به خارج از هند گسترش میدهد. احتمالا شروع سلطنت او را در 73 میلادی است. اما عصر طلایی حکومت کوشانها با سلطنت کانیشکا آغاز می شود که به عصر کانیشکا معروف است.
جنگهای ایران و روم به احتمال این فرصت را در اختیار کوشانیان و کانیشکا قرار داد تا قدرت و قلمرو خویش را گسترش دهد و به عنوان قدرت جدیدی در شرق و در همسایگی ایران خود را مطرح سازد. از میان جانشینان کانیشکا، واسودوا آخرین شاه بزرگ کوشان است که از او آثار و سکه هایی به جا مانده است. احتمالا در اواخر سلطنت اوست که کوشانیان دچار اختلافات داخلی شده و در نتیجه آن پادشاهی بزرگ کوشان به ایالتهای کوچک مستقلی تقسیم شد.

تجزیه شدن قلمرو بزرگ کوشانیان در شرق با روند تغییرات جدی در عرصه سیاست داخلی ایران، سقوط سلسله اشکانی و به قدرت رسیدن اردشیر اول ساسانی همزمان گردید. موفقیت اردشیردر پیروزی براشکانیان به تشکیل شاهنشاهی قدرتمند ساسانی در همسایگی کوشان ضعیف شده انجامید که عزم خود را برای تسلط و گشودن کوشانشهر جزم کرده بود.
بنا بر گفته طبری سفیران کوشانشهر، توران و مکران با شرفیابی به دربار ایران عبودیت سروران خود را به اردشیر اول اعلام کردند. سرانجام در زمان شاپور اول جانشین اردشیر مناطق شرقی هند، سکستان و تورستان به عنوان بخشی از شاهنشاهی ساسانی در کتیبه بزرگ کعبه زرتشت به صورت یک سند رسمی درباری ساسانی ذکر شده است.


 
تپه مرنجان کابل تپه نارنج کابل
سنگ نگاره رباطک آتشکده سرخ کتل
کارا تپه ازبکستان تپه دلورزین ازبکستان
نقاشی های افراسیاب- سمرقند مس عینک لوگر
زر تپه ازبکستان بگرام افغانستان
گیاوور کالا چغالاغ تپه افغانستان
   
   

 

روابط کوشانیان و ساسانیان


نام مناطق شرقی و سرزمینهای تحت تصرف کوشانیان و قرارگیری آن در حیطه شاهنشاهی ساسانی برای نخستین بار در کتیبه شاپور اول ساسانی در کعبه زرتشت ذکر شده است. زمانی که شاپور سرزمینهای تحت فرمان خود را نام می برد از هند، سیستان و کوشان به عنوان بخشی از شاهنشاهی ساسانیان نام می برد
بنا بر ادعای این کتیبه شاپور بر بخش اعظمی از شرق ایران تسلط یافته و شاهزاده نرسه را به عنوان پادشاه در مناطق فتح شده شرقی منصوب نموده است. با وجود این که کتیبه کعبه زرتشت به صورت آشکار از فتح گسترده شاپور در سرزمینهای شرقی خبر می دهد، اما دنبال کردن اتفاقات تاریخی و بررسی رویدادهای مناطق شرقی نشان می دهد که در دوران شاپور اول، ساسانیان بر مناطق کوشانی حاکمیت مطلق نداشته اند.

بهتر است سرزمینها شرقی را بخشی از شاهنشاهی ساسانی به حساب آورد که دارای روابط نزدیک با حکومت ساسانی هستند. چرا که از یک طرف در دربار شاپور عنوان رسمی کوشانشاه وجود ندارد و از طرف دیگر در متن کتیبه کعبه زرتشت از نرسه فرمانروای سرزمینهای شرقی با دو عنوان متفاوت یاد می شود. یک بار از او در فهرست نذورات برای خاندان شاهی، تنها با عنوان کوتاه شاه سکستان یاد می شود و بار دیگر در فهرست ساخت آتشکده برای خاندان شاهی با عنوان پر طمطراق نرسه آزاده مزداپرست شاه سکستان، تورستان، هند تا کرانه دریا یاد می شود. به نظر ،می رسد که نرسه علاوه بر شاه سکستان که مناطق سکستان، مرو و ابهر شهر را در بر می گرفت به عنوان نماینده و شاهزاده ساسانی وظیفه نظارت بر سرزمین اصلی کوشان را که تحت تسلط سیاسی ساسانیان هستند را داشت.
کتیبه پایکولی مربوط به زمان سلطنت نرسه نیز اطلاعات اندک اما مهمی از وضعیت پادشاهی کوشان پس از مرگ شاپور اول در اختیار میگذارد. در این کتیبه رسما عنوان کوشانشاه به عنوان پادشاهی تحت فرمان شاهنشاهی ساسانی دیده می شود، اما بر خلاف کتیبه کعبه زرتشت که سکستان و تورستان به عنوان یک ایالت ذکر شده است، در پایکولی نام پادشاهان مکران و توران جداگانه ذکر شده که به نظر می رسد در دوران نرسه در ساختار سیاسی و اداره ایالتهای شرقی تفاوتهایی دیده می شود.

بر اساس کتیبه پایکولی در دوران فرمانروایی نرسه، کوشان هنوز پادشاهی مستقل تحت فرمان شاهنشاهی است. در این کتیبه نام پادشاهی کوشان در ردیف نخست پادشاهیهای تحت فرمان شاهنشاهی ساسانی آمده که خود از اهمیت و احترام بالای جایگاه کوشان در دوران نرسه خبر می دهد
متن کتیبه پایکولی آشکارا حاکمان مناطق مرزی شاهنشاهی ساسانی را عمده حامیان نرسه در راه رسیدن به سلطنت معرفی می کند و چه بسا کوشانشاه که جزمهمترین و قدرتمندترین حاکمان مناطق مرزی بود در جدال نرسه و بهرام سوم در293م بر سر تصاحب تاج و تخت جانب نرسه را گرفته که همین موضوع نشانه آشکاری از استقلال و توان نظامی کوشانیان در دوران نرسه است. بنابراین به نظرمی رسد فتوحات شاپور اول در شرق و سرزمین کوشان به تسلط سیاسی ساسانیان انجامید زیرا کوشانیان پس از مرگ شاپور هنوز آنقدر توان نظامی داشتند که با حضور خود در جنگ سلطنت میان بهرام دوم و هرمزد سکانشاه و سپس با حمایت از نرسه در نبرد قدرت میان او و بهرام سوم، سکانشاه، وضعیت خود را به عنوان یک حکومت مستقل بعد از زمان شاپور اول حفظ کنند و از هرفرصتی برای دست یابی به استقلال گذشته خود بهره گیرند.


ساسانیان پس از شکست نرسه در برابر رومیان به ناچار سیاست خود را در مرزهای شرقی تغییر دادند و به دنبال ایجاد روابط مسالمت آمیز با همسایگان سرزمینهای شرق شاهنشاهی برآمدند
نرسه برای رفع خطرات احتمالی در سرزمینهای شرقی با سیاستی هوشمندانه موجبات ازدواج هرمزد دوم جانشین نرسه با شاه دختی کوشانی را فراهم ساخت. این وصلت به منزله گروگانی برای رفتار نیک خواهانه خانواده او نسبت به ساسانیان تلقی می شد تا ساسانیان بتوانند همچنان تسلط خود را به شکلی مسالمت آمیزدر شرق حفظ کنند.
از زمان شکست نرسه، جنگ داخلی و مسئله جانشینی در زمان هرمزد دوم و نیابت سلطنت از سوی بزرگان در زمان شاپور دوم باعث شد نه تنها اشراف و روحانیت ساسانی قدرت نامحدودی بگیرند بلکه حاکمان کوچک مرزی به ویژه پادشاهی کوشان برای دست یابی به قدرت سابق خود از اغتشاشات داخلی و ضعف قدرت در ایران استفاده کنند. به گونه ای که به بعضی از اراضی متعلق به ساسانیان خود هجوم آوردند. به این ترتیب در این فاصله زمانی کوشانیان از ضعف قدرت و نبود انسجام در دربار ساسانی برای مدتی نه چندان طولانی توانستند خود را از زیر سلطه مستقیم شاهنشاهی ساسانی خارج کنند. اما پادشاهان ساسانی به دلائل گوناگون همواره در پی تسلط بر مناطق شرقی بودند. زیرا این مناطق و افغانستان کنونی منافع بسیار عظیم اقتصادی را برای شاهنشاهی ایران در بر داشتند. کوشانیان بخشهای عظیمی از مسیرپر سود تجاری را دست کم در قرن دوم میلادی از سلطه اشکانیان خارج کرده بودند و ساسانیان تلاش داشتند این مناطق و منافع اقتصادی آن را به شاهنشاهی ایران بازگردانند. بنابراین این مناطق دارای اهمیت اقتصادی و استراتژیک برای ساسانیان بوده است و تسلط بر این منطقه از همان ابتدا یکی از برنامه های اصلی
شاهنشاهان ساسانی به شمار می رفت

 

سکه های کوشانی ساسانی

تعداد زیادی سکه های کوشانی-ساسنی در آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان کشف شده اند. این سکه ها به سه دسته تقسیم می شوند.


دسته اول سکه های طلایی یا نقره ای کوشانی هستند که بر روی سکه شاه ایستاده را نشان می دهد که تاج دارد و پرچمی را برافراشته است و نام پادشاه نوشته شده است. در پشت سکه الهه شیوا به همراه گاوش دیده می شود.بیشتر این سکه ها تاریخ ضرب دارند.
نام اردشیر اول، اردشیر دوم و پیروز اول همگی با پسوند شاه کوشان در این سکه ها دیده می شود

سکه کوشانی ساسانی پیروز اول

سکه کوشانی ساسانی پیروز اول
Classical Numismatic Group, Inc. http://www.cngcoins.com [GFDL, CC-BY-SA-3.0 or CC BY-SA 2.5], via Wikimedia Commons

دسته دوم سکه های عمدتا طلایی یا نقره ای به سبک ساسانی هستند که روی سکه شکل شاه و تاج او را و پشت سکه یک آتشگاه را نشان می دهد. این سکه ها در مرو یا هرات ضرب شده اند و خط روی آنها پهلوی است
هرمز اول، پیروز دوم، هرمز دوم، بهرام اول و بهرام دوم این مدل سکه ضرب کرده اند.

سکه کوشانی ساسانی هرمز اول با کتیبه پهلوی

سکه کوشانی ساسانی هرمز اول با کتیبه پهلوی - مرجع تصویر

دسته سوم سکه های نقره ای نازکتر مشابه سکه های ساسانی ولی با کیفیت پایین هستند که اکثرا خط پهلوی و گاهی خط باکتریایی دارند و بیشتر در پاکستان رواج داشتند. البته آنها را در تاجیکستان و هندوکش نیز می توان دید.

سکه مسی کوشانی ساسانی هرمز اول

سکه مسی کوشانی ساسانی هرمز اول

مذهب کوشانیان

در دوره ساسانی آناهیتا و اهورامزدا در جنوب غرب و شمال شرق ایران مقام بالای پیدا کردند. کوشانیان نیز بی تاثیر از این حرکت مذهبی نبودند. بر انبوهی از سکه های کوشانی آثار عقاید مذهبی زرتشتی از جمله آتشگاه دیده می شود. آتشکده سرخ کتل توسط کانیشکا شاه کوشانی ساخته شد، در قندهار مجسمه پرستش گران آتش بدست آمده و آتشکده ای هم در کارا تپه کشف شده است. این باورهای زرتشتی در منطقه وجود داشته ولی پس از تسلط ساسانیان بر کوشانیان پررنگ شده است. از طرف دیگر دین بودایی نیز دین بومی منطقه بود. تعداد بسیاری معابد و مجسمه های بودایی از همه سایتهای کوششانی بدست آمده است.
پس از آناهیتا و اهورامزدا، میترا وارد باورهای مذهبی شرق ایران شد. در سرزمین کوشانیان ابتدا شیوا خدای هندی لقب میترا گرفت و در نگاره ها دور سر او هاله نور گذاشتند که نشانه ای از شعاع خورشید میترا بود. بعد کم کم میترا به عنوان پشتیبان شاه کوشانی خود را در منطقه جا کرد.
مجسمه بودا به همراه نور دور سر

مجسمه بودا به همراه نور دور سر - قندهاره- مرجع تصویر

هنر، معماری و شهر سازی

شهرها و روستاهای زیادی از دورره کوشانی ساسانی در منطقه باکتریا تا مرکز افغانستان وجود داشتند. این شهرها دارای کاخ، منطقه مسکونی، معابد بودایی به شکل بنا یا درون غار، بخش صنعتی و سیستم آبرسانی بودند. پخشا که نوعی کاهگل است و دیوار مربعی نپخته مصالح اصلی بنا بودند. سقفها معمولا صاف هستند و تیر چوبی خوابیده بر دیوار آنها را نگه می دارد. سالنهای بزرگ از ستون برای نگه داری تیر سقف استفاده می کردند. دانش ساخت گنبد وجود داشت ولی استفاده ای نداشت. روی دیوارها چند لایه گچکاری می شد. در بناهای شاخص از نقاشی و گچبری برای تزیین استفاده می شد.

به طور کلی دو سبک هنری را می توان در بناهای کوشانی ساسانی مشاهده کرد یکی سبک بودایی که مرکز آن قندهاره بود و دیگری سبک معماری ساسانی که پس از تسلط اردشیر و شاپور اول بر کوشانیان وارد منطقه شد. تپه دلورزین به طور واضح سبک معماری ساسانی را پیروی می کند. مثلا یک نقاشی کشف شده در این منطقه شاهزاده ای را نشان می دهد که بر روی زانوانش نشسته است. این مدل نشستن از طرح بشقابهای ساسانی کپی برداری شده است.
ین دو سبک هنری نه تنها در معماری بلکه در سایر آثار هنری دیگر نیز به چشم می خورد. مثلا آثار فلزکاری زیادی از کوشانیان به جا مانده و بشقابهای نفیس طلایی نقره ای نمونه آن هستند. یکی از این بشقابها که در موزه ارمیتاژ قرار دارد سبک هنری ساسانی را پیروی می کند و دارای کتیبه ای به خط سغدی است که ساخت آنرا به سده پنج میلادی نسبت می دهد. به طور خلاصه سبک هنری فلز کاری کوشانی را می توان همان سبک ساسانی دانست که آزادی بیشتری در آن به چشم می خورد.

بگرام، کاراتپه، سرخ کتل و دلورزین تپه مراکز اصلی مسکونی شناخته شده از دوره کوشانیان هستند. در کارا تپه مجسمه، ظروف متنوع سفالی، صنایع فلزی، سکه، جواهرات و نوشته های فراوان بر دیوار غارها، ساختمانها و ظروف سفالی کشف شده است. هم معبد بودایی هم آتشکده در کارا تپه کشف شده است. آتشکده معماری بودایی دارد. پس از تخریب شهر و کشتار مردم توسط سپاه اعراب، چند آتشکده دیگر هم بر روی خرابه های معابد بودایی توسط مردم منطقه ساخته شد. این نشان از اهمیت دین زرتشتی در منطقه حتی پس از اجبار به اسلام دارد.
معابد بودایی مشابه کاراتپه در دوره بعد از کوشانیان در ترکستان و آسیای صغیر ساخته شدند.
در منطقه یاوان در جنوب تاجیکستان یک خیابان از دوره کوشانیان حفاری شده است که در اطراف آن ساختمان های چند اتاقه قرار داشت. دیوارها از آجر و ملات محلی به نام پخسا ساخته شده بودند که نوعی کاهگل است. این ساختمانها به احتمال قوی دو طبقه بودند. مشابه آنها در سایر مناطق جنوب ترکمنستان یافت شده است.

سبک هنری قندهاره

هنر بودایی تولید شده در سده اول میلادی در منطقه ای به گستره شرق افغانستان تا شمال پاکستان، به هنر قندهاره مشهور است که تا قرن هفتم نیز استفاده گسترده داشته است. بودایی از قرن سوم پیش از میلاد از دوره امپراتور آشوکا در این منطقه وجود داشت. کوشانیان ارتباط بازرگانی با رومی ها داشتند و با هنر رومی آشنا بودند. سبک هنری قندهاره که در مدارس مذهبی کوشانیان ابداع شد، ترکیبی از هنر بومی هند و هنر رومی است. روح این هنر هندی است ولی در آن هنر رومی به چشم می خورد.

   

زبان و خط کوشانیان

در ابتدا فقط نامهای زبان باکتریایی را می شناختیم. پس از کشف کتیبه های سرخ کتل و سایر کتیبه های آسیای مرکزی محققان توانستند آشنایی بیشتری با نگارش باستانی باکتریایی پیدا کنند.
اکنون زبان باکتریایی را به عنوان زبان ایرانی میانی میشناسیم. زبان مونجی امروزی که در شمال افغانستان در منطقه بدخشان هم اکنون استفاده می شود بسیار شبیه زبان باستانی باکتریایی است.

الفبای نگارش باکتریایی از الفبای یونانی اقتباس شده است. کاراکتر جدیدی برای حرف س به آن اضافه شده و حروف آن کمی خمیده شده اند. با اینکه منطقه کوشانیان تحت کنترل ساسانیان در آمد اما الفبای شبیه یونانی همچنان در آنجا استفاده می شد. در بلخ در قرن سوم میلادی نوشته ها کم کم کاملا خمیده شدند. سکه های کوشانی ساسانی زیادی با این الفبای خمیده ضرب شده اند.
در دربار کوشانشاه تعداد زیادی ایرانی مهاجر از مرکز فلات ایران مشغول به کار بودند که زبان بومی خود و خط پهلی را استفاده می کردند. در نتیجه سکه هایی هم با زبان پهلوی ضرب شدند. در غارهای کارا تپه هم نوشته های پهلوی برای نگارش متون بودایی استفاده شده اند. این نوشته ها به قرن چهارم میلادی تعلق دارند.

 
 
 
 
منبع: رویدادهای شرق شاهنشاهی ساسانی - فصلنامه تحقیقات جدید در علوم انسانی - 74-47صص، 5931 مهر، هشتم شما
THE KUSHANO-SASANIAN KINGDOM article
 
اطلس تاریخ ایران مهر، هشتم شما